لوک بسون با نام کامل لوک موریس بسون در ۱۸ مارس ۱۹۵۹ در پاریس، فرانسه به دنیا آمد. والدین او، آناماریا و کریستیان بسون، هر دو مدرس غواصی بودند که این شغل باعث شد دوران کودکی لوک به جای زندگی ثابت در یک شهر، بیشتر در سفر و بین سواحل کشورهای مختلف مانند یونان و یوگسلاوی سپری شود.
تجربیات او در دنیای زیر آب و سفرهایش، بعدها به منبع الهامی قوی برای فیلمسازی اش تبدیل شد. بسون به دلیل این سبک زندگی، تحصیلات رسمی و منظم چندانی نداشت و بیشتر آموزشهایش را به صورت خودآموز و از طریق تجربه های شخصی کسب کرد. او در نوجوانی به سینما علاقه مند شد و برای فرار از دنیای یکنواخت، شروع به خلق داستان های تخیلی در ذهن خود کرد.
حرفه سینمایی بسون به طور رسمی در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی آغاز شد. اولین فیلم بلند او به نام «آخرین نبرد» (Le Dernier Combat) در سال ۱۹۸۳ ساخته شد که یک فیلم پسا-آخرالزمانی سیاه و سفید و تقریباً بدون دیالوگ بود که توجه منتقدان را به خود جلب کرد. اما نقطه عطف واقعی کارنامه او، فیلم «زیرزمین» (Subway) در سال ۱۹۸۵ بود که با بازی کریستین لامبرت، ایزابل آجانی و ژان رنو، به موفقیت هم در گیشه و هم در نقدها دست یافت و سبک منحصر به فرد بصری و روایی بسون را تثبیت کرد.
سبک فیلمسازی بسون ترکیبی از عملگرایی به سبک هالیوود و مضامین و زیبایی شناسی اروپایی است. فیلمهای او اغلب دارای ریتمی سریع، صحنه های اکشن خیره کننده و شخصیت پردازی قوی برای قهرمانان و ضدقهرمانان هستند. او در سال ۱۹۹۰ با ساخت فیلم «نیکیتا» (Nikita) به شهرتی بین المللی دست یافت که داستان یک معتاد خلافکار بود که توسط یک سازمان دولتی به یک قاتل حرفه ای تبدیل میشد. این فیلم نه تنها محبوبیت زیادی کسب کرد، بلکه باعث ایجاد چندین بازسازی از جمله یک سریال آمریکایی شد.
اما بدون شک مشهورترین و تاثیرگذارترین فیلم کارنامه بسون، «لئون: حرفه ای» (Léon: The Professional) در سال ۱۹۹۴ است. این فیلم که داستان رابطه عجیب بین یک قاتل حرفه ای تنها (با بازی ژان رنو) و یک دختربچه یتیم (با بازی ناتالی پورتمن) را روایت میکند، به یک اثر کالت و کلاسیک مطلق در سینمای جهان تبدیل شده است. این فیلم همچنین نقطه آغازین درخشان برای ناتالی پورتمن نوجوان بود.
پس از آن، بسون با ساخت فیلم علمی-تخیلی عظیم «عنصر پنجم» (The Fifth Element) در سال ۱۹۹۷، که بروس ویلیس در آن نقش آفرینی میکرد، توانایی خود در ساخت فیلمهای پرخرج و اثرگذار هالیوودی را به رخ کشید. این فیلم با طراحی تولید منحصر به فرد و دنیاسازی خلاقانه اش، جایزهٔ سزار بهترین کارگردانی را برای بسون به ارمغان آورد.
فیلم بعدی او «ژان دارک» (Joan of Arc) در سال ۱۹۹۹ بود که روایتی شخصی و دراماتیک از زندگی این چهره تاریخی ارائه میداد. در دو دهه اخیر، بسون بیشتر بر روی نویسندگی و تهیه کنندگی متمرکز شده و استودیوی خودش به نام EuropaCorp را مدیریت میکند. او با تهیه کنندگی فیلمهای موفقی مانند سری فیلمهای «تاکسی» (Taxi) و «نگهبانان کهکشان» (Taken)، نقش بسیار پررنگی در صنعت سینمای فرانسه و اروپا ایفا کرده است. از فیلمهای کارگردانی شده اخیر او میتوان به «لوسی» (Lucy) در سال ۲۰۱۴ با بازی اسکارلت جوهانسون و «والرین و شهر هزار سیاره» (Valerian and the City of a Thousand Planets) در سال ۲۰۱۷ اشاره کرد.
در مجموع، لوک بسون را به عنوان یکی از مهمترین و موفقترین فیلمسازان اروپایی میشناسند که توانست پلی بین سینمای هنری اروپا و سینمای تجاری هالیوود ایجاد کند و نسل جدیدی از فیلمسازان را تحت تأثیر سبک پویا و داستانگویی منحصر به فرد خود قرار دهد.